دلم آرام نمی گیرد پسرک. مسابقه بود؟ نبود، برای من نبود، هیچ وقت. دوست داشتن یا نداشتن بود؟ برای من همیشه دوست داشتن بود. مساله تحمل و تغییر شرایط زندگی بود و عدم تطابق زمانی خواسته هامان
تو "خفن" ترین بودی ، چیزی از تو در ذهنم کم نشده
دوست داشتنم همیشه بود و کماکان هست، نمی دانم تا کی دوام بیاورد
مادرگونه شدنم شاید اشتباه من بود و شاید هم هست ، دوست داشتن بی شرطم
بی مهری ات آزارم می دهد اما می ترسم روزی به این بی مهری واکسینه شوم و نمی خواهم که واکسینه شوم
دوست داشتن یعنی زنده بودن و من همیشه چیزی را کسی را دوست داشته ام
حتی خودم را
انگار که زنی در آستانه ی پنجاه سالگی، اما تنها سی و چند ساله ام، صبرم تمام نمی شود
و دوباره تلنگری که می زنی به نوشتن وا می داردم
روزهای دیگری خواهند آمد و ما زیستن را ادامه می دهیم
روزهایی ناخوش و درد ِبی مهری
و می گذرد
اما گذراندن دلیلی برای فراموشی نیست، چیزی از تو در ذهنم کم نشده
نظرات