بی معنی

پنجره رو باز می کنم، با اینکه صدای درلهای ساختمون سازی و کلنگ میاد، اما هوا خوشگله
اون ور از پنجره ی آشپزخونه صدای پرنده ها هم گاهی میاد
این ور از پنجره ی اتاقم کمتر

بیرون دل انگیزه
درون جهنم
کابوس ِتمام نشدنی
آدمهایی که می خوان حقانیتشون رو تا قطره ی آخر اثبات کنن

تو موقعیت "فایت اور فلایت" قرار می گیرم همیشه فلایت رو انتخاب می کنم
آدم دعوا نیستم، فرار می کنم
البته تو این موقعیت بخصوص
فکر می کنم واسه چی اصلا حقانیتم رو ثابت کنم

دارم کمدم رو جمع و جور می کنم
یادگارهای ده بار تصفیه شده ی زندگیم رو
دوباره تصفیه می کنم
این بار باشجاعت بیشتری
نگاه می کنم
و می ریزم دور

نمی دونم معنیش چیه
شایدم بی معنی باشه

نظرات