عدالت؟

دارم دیوانه می شم، فکر و خیال تنهام نمی گذاره، تو وضعیت عجیبی هستم، چیزی که شاید زیاد قبلا تجربه ش نکرده ام
من هیچ وقت به نمره ی ارزشیابی ای که توی یه سیستم بهم می دادن زیاد اهمیت نمی دادم، چون همیشه فکر می کردم ارزشیابی من پیش خودم باید باشه
اما حالا اینجا یکمی اوضاع متفاوته، من طبق عادت احساس ضعف نکردم، سعی کردم خودم رو تاجایی که می تونم برسونم درحد نرمال، ازین جهت که اکثریت گروه ما یا زبان مادریشون انگلیسیه یا درسیستم آموزشی به زبان انگلیسی درس خوندند، و من واجد این شرایط نیستم، خودم رو پرت کردم توی فضای انگلیسی آکادمیک و آسون نیست، اما من مشکلی با سختیش ندارم، خودم انتخاب کردم و دقیقا هدفم همین بوده از پیش
اما زیاد ابرازضعف نکردم و سعی کردم کیفیت و کمیت یادگیریم رو بالا ببرم، با فشار، با حرف زدن، سوال کردن، گوش دادن، یادداشت کردن و فیلم دیدن و هرراهی که تونستم
اما این سیستم هم مثکه تفاوتی با سیستم آموزشی پیشینم تو ایران نداره
من مشکلاتم رو تو نوشتن انگلیسی تاحد امکان کمتر بروز دادم به پروفسورها، چون فکر کردم وقتی اومدم به زبان انگلیسی درس بخونم، مسوولیت شناسیم باید باعث بشه که بپذیرم این مشکلیه که خودم باید حل کنم
اما مثکه این باعث شده توقع بقیه (منظورم کادرآموزشیه) از من بالا بره و من رو با یک دانشجویی که قبلا انگلیسی درس خونده یا زبان مادریشه در یک حد مقایسه و ارزیابی کنند، تا اینجاش اشکالی نیست، می پذیرم
اشکال اینجا پیش میاد که کسی هست که ۵ سال امریکا زندگی کرده اما سطح تواناییش درحرف زدن و نوشتن یک دهم منه، اما درمقام ارزیابی براش تفاوت قائل می شن و همه بسیج می شن که کمکش کنند، من این بسیج رو نمی خوام، اما وقتی مقاله ای رو که نمی تونسته بنویسه و یکی دیگه براش نوشته و استاد مربوطه هم می دونه این رو بالاتر از من ارزیابی می کنند دیگه تحملم تموم می شه
تحملم تموم می شه چون من هم دارم سخت تلاش می کنم، چون من مسوولیت پذیرم ولی بیشتر تحت فشار قرار می گیرم
کمکم کنید، شاید این توهم منه، شاید من زیادی حساس شدم تو این دهات کوچیک و توقعم از استادهای اینجا بالاست
جالبه که همچین چیزی خواب و آرامش من رو از بین برده .... چیزی که هیچ وقت تو دبیرستان و حتی دانشگاه تو ایران بخاطرش ککم نمی گزید... 
اما این جا، به نظرم یکمی دوراز انصافه
چون ابراز ضعف نمی کنم مثکه محکومم به بیشتر تحت فشار بودن

نظرات