دلم می خواد دوباره بنویسم، مثل سابق، طبق عادت، روزمره، هفتگی، دلم می خواد یه جوری بنویسم که آدم ها بشینن و با لذت بخونن، با همون لذتی که من بعضی ها رو می خونم، با همون لذتی که بعد از نیم روز انگلیسی حرف زدن میام خونه و هجوم میارم به هرچیزی که زبانش فارسیه، خبر نوشتاری، شبکه های فارسی، حرف زدن روی اسکایپ به فارسی، موسیقی باشعرفارسی و حال هم دوباره می خوام بنویسم، می خوام خودم فاعل این فارسی بودنه باشم، اینه که یه بخشی از وجودم، بخش بزرگ ومهمش زنده می مونه و دووم میاره، هر روز بیشتر از پیش می خواد فارسی بخونه، بشنوه، بنویسه
و اینجوریه که از درس و مشق افتادم و روزام شده سرک کشیدن تو سایت های فارسی و گوگل ریدر و سرگرم بودن به فارسی، شاید که حس خونه ی مادری بودنم رو احیا کنه
دلتنگی نمی زارم اسمشو، مقاومت جایگزین شدنه، یهو خالی شدن زندگیه که البته اتفاق افتادنش کمک می کنه به جا افتادن
و من "نمی خوام" جا بیافتم
می خوام همون حس یه مسافر موقتی رو نگه دارم برای خودم

نظرات