حالا می فهمم
خیلی چیزها رو می فهمم، خیلی چیزها و یاد می گیرم
شرایطی رو تجربه می کنم که پیشتر محکومش می کردم، احساساتی که برام کوچیک و محقر بودن
تمام پیش داوری هام رو کم کم می زارم کنار
هر کسی رو زیرسوال بردم، دقیقا همون جوری شدم که اون بود
خیلی عجیبه
خیلی
دقیقا روزی که گندترینه و دیگه به هیچی امید ندارم یه اتفاق خوب میافته
اتفاقی که به هیچ وجه فکرش رو هم نمی کردم
زندگی سخته
و من زیادی لوس

نظرات