خیلی آروم و ژرف... حس خواستن و داشتن بچه تو وجودم تقویت می شه... سیس
ترسناکه

نظرات

‏ناشناس گفت…
یک روز دلم حرف زدنِ دخترانه می‌خواست، بعد فکر کردم با کدام دختر می‌شد اصلا این حرف‌ها را، حالا که اصلا دوستِ دختری هم نمانده در این مرزِ پرگهر.. بعد فکر کردم شاید فقط تو، شاید چون یک کمی هم غریبه بودیم با هم، که قضاوت نمی‌کردیم هم را
‏Yerma گفت…
ا! من بودم صاحبِ بالایی هم
امیر حسین گفت…
چند بار در نوشته هتون این حس تون رو مطالعه کردم . جالب بود برام که این جذبه بچه چرا بی پاسخ میمونه هر دفعه .
موفق باشید