شبی که فردایش جمعه ایست

این اون شبیه که نمی شه خوابیدش و اشک دقیقه به دقیقه به چشم میاد
احساساتم شکوفا نشده چون دورم
توان نوشتن و بیان کردن پیدا کرده ام چون دورم و شایدم ضرورت نوشتن

نظرات