همخوابگی
همخوابگی
همخوابگی
سکس به نظر من یه زبانه، زبانیه که هر انسانی تو دوران بلوغش باید باهاش آشنا بشه و نحوه ی ارتباط برقرار کردن باهاش رو پیدا کنه، مثل حرف زدن، نوشتن، رقصیدن، رشته انتخاب کردن، غذا خوردن. ندونستن هر زبان لالمونی میاره، لالمونی ای که باعث عقده های عجیب غریب و ناپختگی های نامربوط به سن می شه
من همخوابگی رو بیشتر یک بیان، نمایش از خود و گفتگو می دونم بیانی که بسیار طبیعی و ضروریه. تاثیر شیمیایی ش مثل ورزش کردن می مونه، همون طور که وقتی تحرک داری روحیه ت یه جوره و وقتی نداری یه جور دیگه ست
بهترین زمان ها تو زندگی من وقتیهایی هستند که می تونم خودمو بیان کنم، اون وقت ها حس می کنم زنده ام و وجود دارم و دیده می شم. موضوع فقط بیان یا دیده شدن نیست، اون مرحله ی اوله. بعد از بیانه که آدم می تونه رشد کنه، می تونه بفهمه چی داره و به چی نیاز داره. من زندگی بدون هیچ کس تو یه قفس خودساخته رو نمی فهمم و دوست ندارم