فکر می کنم به آرامش احتیاج دارم ، نه از بیرون از درون خودم
به اینکه یکم کمتر حرف بزنم و بیشتر بشنوم
نه می خوام انفعالی عمل کنم ، نه قهرم با کسی. دوست ِدوستم با همه و مهربون و آشنا. اما آروم
نمی خوام از کسی یا چیزی دلزده یا خسته باشم نمی خوام اجازه بدم که از کسی دلخور باشم . می خوام آروم باشم
بدجور دارم بزرگ می شم و این یکم غمگین کننده است




کاشکی تو نوشتن فارسی هم مثل انگلیسی اول جملات با حروف بزرگ بود . اون وقت من یه بند دستم رو شیفت بود





دوست دارم همه بنویسن و من بخونم و خیلی بیشتر ازون دوست دارم که من بنویسم و همه بخونن






هرچی سعی می کنم نمی تونم شعر بگم . یادت میاد قدیما همه ی حرفهامو جملات شاعرانه می گفتم؟ این خیلی جالب بود و هست برام. هنوزم وقتی نوشته های دو سه سال قبلمو می خونم کلی حال می کنم




بهتون گفتم؟ فیلم مستند متالیکا رو ببینید . خودم که نه اما دوستم دی وی دی شو داره

نظرات