دیکته

غرق می شم، تو آکوردهای تکراری و بازی می کنم
دری وری، جسته گریخته، به دنبال اکتشاف صداهای جدید
اصل داستان همین بود
قرار بود موسیقی پناهگاه باشه، هرچند پناهگاه تاریک؛ کورمال کورمال بگردی و لمس کنی و فرم فضا رو بشناسی
زمین بازی که توش بدویی، بپری، خسته شی، بشینی، گرمت شه، سردت شه، بعدشم بگیری بخوابی
مشق اجباری روزانه که شد، ۱۰ بار نوشتن ازروی هر واژه ی اشتباه نوشته تو دیکته، پس زدم
می خوام خودم به خودم دیکته بگم 
مثل دوران دبستان

نظرات