Co In Cidently

اعتقادی به قضا و قدر که هیچ، خودم رو مچل هیچ نیروی دیگه ای نمی کنم که یه بار کار کنه یه بار کار نکنه
اما این روزا تطابق زمانی بعضی چیزا جالبه 
حرف از بیماری پدرم زدم بی ربط و اتفاق افتاد
داشتم فکر می کردم اگر مامانیم (مامان مامانم) می ره، کاش وقتی باشه که من ایران باشم و همین شد
چند روز پیش دوباره یادم افتاد که چقدر پاییز تهران رو دوست دارم و هوا الان تقریبا پاییزیه
دارم فکر می کنم آرزوی بعدیم چی باشه ، یا سه تاش پُر شد؟
آرزو که چه عرض کنم، فکرایی که همین جوری از ذهنم بدون کنترل من می گذرن 

نظرات