سوییت کمای لعنتی ، علی ریفریزد دلم برات تنگ شده، برای خندیدنت برای نوشته هات که گاهی تکونم می داد
چی بگم؟
دلم تنگته
باور کن همش منتظرم یه روز یه جایی ببینمت

نظرات

‏ناشناس گفت…
اون روز یه ماشینی از کنارم رد شد،یه لحظه چشمم افتاد به پسره،اگه نمی دونستم اون اتفاق افتاده فکر می کردم خود علی ه!نمی دونم واقعا شبیه بود یا به نظرم اومد،اما من مات برجا موندم،تا الآن نگفته بودم به کسی!
‏ناشناس گفت…
اون روز یه ماشینی از کنارم رد شد،یه لحظه چشمم افتاد به پسره،اگه نمی دونستم اون اتفاق افتاده فکر می کردم خود علی ه!نمی دونم واقعا شبیه بود یا به نظرم اومد،اما من مات برجا موندم،تا الآن نگفته بودم به کسی!